از ایران بیاموزید

دکتر فیصل قاسم
منبع: روزنامه الشرق قطر


ایران یک کشور اسلامى و در مجاورت کشورهاى عربى قرار دارد و شمار زیادى از عرب ها در آن زندگى مى کنند، و در مقابل تعداد زیادى از اتباع ایران به عنوان شهروند در کشورهاى عربى زندگى مى کنند. خلاصه کلام این که ما به ایرانیان نزدیکیم و ایران نیز در بسیارى زمینه ها به ما نزدیک است. تا آنجا که در زمینه فرهنگى با هم اشتراکات بسیار داریم.
اما با وجود قرب جغرافیایى، در زمینه هاى سیاسى و اقتصادى و صنعتى ما بسیار از آنها عقب مانده تریم، مانند این که ما در کره دیگرى زندگى مى کنیم.
در حالى که همه رژیم هاى عرب با انجام انتخابات پارلمانى و ریاست جمهورى ساختگى به ریش مردم خود مى خندند، ایرانى ها دروازه دموکراسى را فتح کرده اند. اعضاى پارلمان ایران منتخب واقعى مردم هستند و مانند ما با فرمان وارد مجلس نمى شوند و در انتخابات ریاست جمهورى برخلاف برخى کشورهاى عرب که رقباى رئیس جمهور عوامل دست پرورده سازمان هاى اطلاعاتى و مزدبگیر هستند که با صحنه سازى به نفع رئیس کناره مى گیرند، ایرانیان بارها انتخابات حقیقى اجرا نموده و در رقابتى واقعى به مصاف هم مى روند و هیچ کس نمى تواند قبل از شمارش آرا نتیجه انتخابات را حدس بزند. همان گونه که همه از پیشى گرفتن احمدى نژاد بر کاندیداى صاحب نام رفسنجانى درانتخابات مبهوت شدند، هر آینه که زیباترین نشان رئیس جمهورى جدید ایران این است که او فرزند واقعى ملت بود، او فردى ساده پوش و ابرازکننده آرمان هاى بخش اعظم ملت ایران است و چقدر مؤثر بود آن تصویرى که از کفش احمدى نژاد که از سوى یکى از عکاسان منتشر شد. کفشى که وى قبل از ۵ سال خریدارى کرده بود و همچنان با افتخار و عزت آن را مى پوشید در حالى که بیشتر رهبران عرب میلیون ها دلار براى خود و اطرافیان شان هزینه مى کنند.
پیشرفت ایرانیان تنها در بعد سیاسى نیست، بلکه مى روند تا با ملل زنده دنیا رقابت کنند.
به یاد دارم چندى قبل که از یک نمایشگاه بین المللى در یک کشور عربى بازدید داشتم و ابتدا در غرفه هاى نمایش کالاهاى عربى رفتم و مشاهده نمودم که برخى خرماى خشک را به نمایش گذاشته و برخى دیگر روغن زیتون یا صنایع برنزى کهنه و خلاصه تولیدات عرضه شده از کشورهاى عرب جز شیرینى و مواد غذایى بى کیفیت نبود. اما زمانى که به غرفه تولیدات ایران رفتم بهت و حیرت مرا فراگرفت، زیرا خود را در برابر تجهیزات و ماشین آلات عظیم صنعتى ساخت ایران دیدم که نشان مى داد تکنولوژى و صنعت در ایران تا چه حد پیشرفت نموده است.
در غرفه ایران نشانى از پسته معروف ایرانى و یا خرماى با کیفیت آن نبود، حتى فرش دستباف ایران که از هنر بالایى برخوردار است در این نمایشگاه عرضه نشده بود. زیرا ایرانیان جز تولیدات پیشرفته خود عرضه نمى کنند و شاید مى خواستند به ما بگویند که نمى خواهیم محصولات سرزمینى ایران را عرضه نماییم بلکه ساخته عقل دانشمندان و کارشناسان خود را به نمایش مى گذاریم.

شاید عراق نیز در نظر داشت که به قدرتى اتمى تبدیل شود که در هم شکسته شد و این کشور به دوران عصر حجر بازگشت. دیگر کشورهاى عرب در جاى خود مانده اند و هیچ استفاده اى از ثروت هاى هنگفت نفتى خود جز براى ساختن کاخ ها و برج هاى بلند و یا پر کردن بازار از اتومبیل هاى آلمانى و ژاپنى نمى کنند. در حالى که جاده هاى ایران مملو از اتومبیل هاى ملى ساخت خود آنها است که در خیابان ها و پل هاى عظیم و مدرن ایرانى که جز در ژاپن نمى توان نمونه آن را مشاهده نمود در حرکتند و همه آنها به دست ایرانیان طراحى و اجرا شده است.
ایرانى ها به ساخت تجهیزات ماشین آلات اکتفا نکرده بلکه قدرت و توان اتمى خود را نیز پیشرفته کرده اند تا آنجا که سراسر جهان در برابر این دستاورد به حال آماده باش درآمده است. زیرا برخورد عزت مندانه ایران همانند یک ابر قدرت است.
اکنون آیا سزاوار است که ما ملت ناامید عرب که با فشردن دست هاى خود به هم، از اقتدار ملى و عزت مدارى ایران به وجد آمده نکوهش کنیم؟ حتماً این حق را نداریم. زیرا در شرایطى که رژیم هاى حاکم بر جهان عرب به سوى سازش با اسرائیل روى آورده و دستورات کاندولیزا رایس را حتى در کنفرانس سران خود مو به مو اجرا مى کنند، یک انسان عرب وادار مى شود تا در برابر بزرگ منشى و مردانگى و ایستادگى ایرانیان سر تعظیم فرود آورد. اما مضحک و خنده دارتر آن، توقع حکام عرب از ایران است که برخى از آنها خود به سر فرود آوردن و گدایى سیاسى، اقتصادى و صنعتى در برابر غرب اکتفا ننموده بلکه از ایران نیز مى خواهند تا مانند آنها در برابر دشمن سر فرود آورد. یعنى این که نه به خود رحم مى کنند و نه به رحمت خدا براى دیگران راضى هستند و به جاى این که از ایران پیروى کنند، آنان را به مسیر سازش به بهانه واهى عقلانیت فرا مى خوانند که این خود یک خدعه و فریب آشکار است. چگونه مى توانیم میلیون ها انسان عرب را که هوادار روحیه پایدارى ایران شده اند سرزنش نماییم، مگر نه این که آنها مى بینند که تهران پیروزى را در پشت پیروزى بر ضد نیروهاى سلطه و استکبار جهانى رقم مى زند.
و در زمانى که ناوگان هاى آمریکایى و غربى آب هاى سرزمینى عرب را درمى نوردند و در میان سکوت مطلق آنها به هر جا که بخواهند وارد مى شوند، تنها ایران است که ۱۵ نظامى نیروى دریایى انگلیس را تنها بخاطر ورود در چند متر از آب هاى سرزمینى خود دستگیر نموده و از تهدیدهاى انگلیس و آمریکا نمى هراسد و همان گونه که روبرت فیسک روزنامه نگار بزرگ انگلیسى مى نویسد: ایران، انگلستان و تونى بلر و ارتش انگلیس را به ذلت مى کشاند و افزون بر آن دانشجویان ایرانى، سفارت انگلیس در تهران را در محکومیت تجاوز آن کشور سنگباران مى کنند و دلیل بالاتر بر این عزت و اقتدار ملى، اقدام رئیس جمهورى احمدى نژاد در اهداى مدال شجاعت به فرمانده نیروى دستگیرکننده تفنگداران انگلیس است.
و سرانجام تهران حاضر به آزادى دریاداران انگلیسى نمى شود مگر با دریافت عذرخواهى کتبى شخص تونى بلر و تعهد او در نزدیک نشدن به آب هاى ایران در آینده و مگر ایران نیست که بارها سفراى غربى را براى هر گونه تعدى ساده به عزت ملى ایرانیان تهدید به اخراج نموده. در حالى که سران عرب جرأت احضار سفراى غرب را حتى براى مشورت ندارند، زیرا برخى از این سفرا نقش تصمیم گیر و نمایندگى استعمارگر را ایفا مى کنند.
چگونه انتظار داریم که ملت هاى عرب، موضع سازشکارانه حکومت هاى خود را با پایدارى ایرانیان قابل قیاس بدانند. در حالى که مشاهده مى کنند ایرانیان اراده و اقتدار خود را در حفظ آب و خاک خویش به نمایش گذاشته ولى در مقابل، کشورهاى عرب سخاوتمندانه سرزمین خود را دودستى به طمعکاران تقدیم مى کنند و حتى به این اکتفا نکرده و هرگونه مقاومت در برابر استعمارگران را خود سرکوب مى نمایند. ما به جاى دشمنى با ایران و انتقاد ازآن بخاطر ورود در باشگاه اتمى و توانایى آن در ساخت موشک هاى قاره پیما، بهتر است از آنها پیروى کنیم. نه این که میلیاردها از اموال مردم را براى قراردادهاى سنگین اسلحه با غرب که پس از چندى به آهن قراضه تبدیل مى شود صرف نماییم.
امیدوارم برخى دستیابى ایران به قدرت را در حجم جغرافیایى و فزونى جمعیت آن توجیه نکنند، یا درآمد نفت آن را دلیل پیشرفت این کشور نشمارند. زیرا ما نیز در جهان عرب کشورهایى داریم که از نظر حجم و موقعیت کمتر از ایران نیستند. اما براى نان مردم خود دست گدایى به سوى بیگانگان دراز کرده و هرگونه اهانتى را پذیرا مى شوند. افزون بر آن، ثروت نفتى عرب نیز که مى توانست سلاح برنده اى در برابر اهانت گران و تجاوزکاران باشد به بلایى تبدیل شده که به بهانه آن مورد دستبرد بیگانگان قرار بگیریم. آرى، تفاوت میان ما و آنها در این است که ایرانیان صاحب اراده و اقتدارند و ما چنین توانى در خود نمى بینیم.
پیامبر اسلام(ص) مى فرماید: جویاى علم شوید حتى اگر در چین باشد. و ما اگر بهانه داریم که چین دور است و دشوارى سفر امکان اندوختن علم در آن وادى را به ما نمى دهد، باید بگوییم که ایران نزدیک است، بلکه در میان ما است و امکان آموختن از ایران آسان تر از چین است. پس چرا نمى خواهیم از ایران بیاموزیم؟


 

متن کامل نامه رییس جمهوری اسلامی ایران به صدر اعظم آلمان

منتظر نظرات گرم شما هموطنان عزیز هستم.

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

بسم الله الرحمن و الرحیم

سرکار خانم آنگلا مرکل صدر اعظم محترم جمهوری فدرال آلمان

سلام های گرم مرا پذیرا باشید ؛
شاید اگر آلمان منشاء تحولات بزرگ در علم ، فلسفه ، ادبیات ، هنر و سیاست نبود. و اگر نمی توانست نقش مهم تری در تاثیر گذاری مثبت در تعاملات بین المللی و گسترش صلح داشته باشد .
همچنین ؛
اگر تداوم یک اراده قوی در بعضی قدرتهای جهانی و گروههای خاص که همواره کشور بزرگ آلمــان را شکست خورده و بدهکار جنگ جهـانی دوم معرفی می نمایند و باج خواهی می کنند نبود.
و اگر نبود حضور جنابعالی به عنوان سیاستمداری دنیا دیده و با تجربه های تلخ و شیرین در دو جامعه با حکومتها و آداب و روشهای مختلف در راس دستگاه اجرایی کشورتان و در عین حال برخوردار از امتیازاتی که فقط مربوط به زنان است ، نظیر بهره مندی از عواطف انسانی قویتر و جلوه هایی از رحمت و عطوفت خداوند بزرگ بویژه در جایگاه مادری و خدمت به مردم و مسئولیت مشترک همه خداپرستان در حفظ حرمت و کرامت انسانها و جلوگیری از تضییع حقوق و تحقیر آنان با این اعتقاد که همه بندگان خداوند متعال هستیم و خداوند به همه ما کرامت عطا فرموده است و کسی بر کس دیگر برتری ندارد و به هیچ بهانه ای نمی توان جامعه ای را از حقوق خود محروم کرد و از پیشرفت و کمال بازداشت یا او را محدود و تحقیر کرد .
و بالاخره اگر نبود مظلومیت های هر چند متفاوت ملتهای ما ، و همچنین مسئولیت مشترک ما در گسترش عدالت به عنـوان اصلی ترین پایه حفظ صلح و آرامش و برابری انسانها ، انگیزه ای در نوشتن این نامه پیدا نمی کردم .

جناب صدر اعظم

حـاکمان می آیند و می روند . امـا مردم با تــــاریخ و فرهنـگ و دلبستگیهـا و علائق خود مـی مانند . فرصتهای پیش روی حاکمـان یک کشور حتی اگر گسترده هم باشند زودگذر هستند . این فرصتها بسیار مغتنم هستند و می توانند در تغییرات و تحولات مثبت و منفی یک کشور نقش کلیدی داشته باشند . حاکمان با فرصت کم و با مسئولیت بزرگی که بر عهده دارند در پیشگاه خداوند و مردم خود پاسخگو هستند . این را هم ما می دانیم و هم شما .
بعضی از این تحولات می توانند تاثیرات منطقه ای ، قاره ای و یا جهانی داشته باشند و هرگز نمی توانند مورد غفلت واقع شوند .
مـدتی است در این اندیشه ام چرا امروز به بعضی ملتهـا که می توانند و تاریخ آنــان نشان می دهد که در گـذشته توانسته اند نقشهای مهم و برجسته ای در پیشرفت مــادی و معنوی بشر در عرصه های مختلف علمی ، هنری ، ادبی ، فلسفی و سیاسی داشته و تمدن ساز باشند ، اجازه داده نمی شود به عنوان یک ملت بزرگ به دستاوردهای تاریخی خود آنطور که شایسته است افتخـــار کنند و نقش سازنده خود را در صحنه جهانی به خوبی ایفا نمایند . بلکه تلاش می کننــــد همواره ابری سیاه از تحقیر و شرمندگـی و عذر را بالای سر آنان نگه دارنـــد. و تاسف بالاتر اینکه این وضعیت را بعضی از مسئولان و مدیران آن ملت نیز شایسته خــود و ملت خود می دانند و از آن دفاع می کنند. آیا این از عجایب و نوادر جهان امروز نیست .
تلاش های تبلیغاتی بعد از جنگ جهـــانی دوم آنچنان وسیع بوده است کــه بعضی بـاورکرده اند مقصر تاریخی هستند و باید جریمه گناهان پدران خود را طی نسل های متوالی و تا زمانی نا معلوم پرداخت نمایند .

عالیجناب

جنگ جهانی دوم با همه ضایعات مادی و معنوی و با 60 میلیون قربانی خاتمه یافته است .
کشته شدن انسانها تاسف بار و دردناک است . در همه ادیان الهی و در نزد همه وجدانهای بیدار و فطرتهای پاک انسانی جان و مال و نوامیس مردم با هر مذهبی و از هر نژادی و در هر مکانی محترم است .
حدود 60 سال است که جنگ خاتمه یافته است .
اما متاسفانه هنوز آثار و تبعات آن متوجه کل جهان و به خصوص بعضی از کشورهاست . هنوز برخورد بعضی از کشورهای زورگو و گروههای قدرت طلب و جنگ افروز ، برخورد کشورهای فاتح با کشور های شکست خورده است .
باج خواهی ها ادامه دارد و مردم حق ندارند حتی در مورد منشاء آن فکر و سئوال کنند زیرا در این صورت جای آنان در زندان است . تا کی باید این شرایط ادامه یابد . 60 سال ، یک قرن ، 10 قرن ، تا کی ؟ متاسفم این نکته را یادآوری نمایم که امروز مدعیان دائمی علیه ملت بزرگ آلمان بعضی کشورهای زورگو و صهیونیستها هستند که رژیم اشغالگر قدس را بازور سرنیزه در خاورمیانه تاسیس کرده اند .

جناب صدر اعظم

اینجانب قصد ندارم موضوع هلوکاست را بررسی کنم . اما آیا این احتمال عقلایی نیست که بعضی کشورهای پیروز در جنگ قصد داشته اند بهانه ای درست کنند و بر اساس آن مردم کشور مغلوب در جنگ را دائما شرمنده نگهدارند تا انگیزه ، حرکت و نشاط را در آنان تضعیف کنند و جلوی پیشرفت و اقتدار شایسته آن کشور را سد نمایند . علاوه بر مردم آلمان ، مردم خــاورمیانه و بلکه همه بشریت از طرح موضوع هلوکـاست متضرر شده اند . بدین ترتیب که با طرح ضرورت استقرار بازماندگان هلوکاست در سرزمین فلسطین یک تهدید دائمی در خاورمیانه به وجود آوردند تا فرصتهای پیشرفت و تعالی را از مردم منطقه بگیرند . وجدان جمعی جهانی از جنایات روزمره اشغالگران صهیونیست ، از تخریب منازل و مزارع ، کشتن کودکان و از ترورها ، بمبارانها و ... آزرده است .

عالیجناب شاهد هستید ؛ دولت صهیونیستی نمی تواند حتی دولت منتخب مردم فلسطین را در کنار خود تحمل کند و بارها ثابت کرده است که در تجاوز به کشورهای همسایه هیچ حد و مرزی را به رسمیت نمی شناسد .
سئوال این است اگر این کشورها و به خصوص انگلیس در برابر بازماندگان هلوکاست احساس مسئولیت می کردند چرا آنان را در کشور خود پناه ندادند و چرا با راه اندازی جریان یهود ستیزی آنان را مجبور به مهاجرت به سرزمین دیگران کردند و به بهانه اسکان بازماندگان هلوکاست ، یهودیان را در سراسر جهان تشویق به مهاجرت کردند و امرو ز بخش مهمی از ساکنان سرزمین های اشغالی ، یهودیان غیر اروپایی هستند . و آیا اگر ظلم و کشتار احتمالی در یک منطقه جهان محکوم و مردود باشد می توان به بهانه جبران آن در منطقه دیگری از جهان به ظلم و کشتار و اشغالگری و ترور رضایت داد؟

عالیجناب

باید دید میلیونها دلاری که صهیونیستها سالانه از خزانه بعضی ملت های غربی دریافت می کنند صرف چه اقدامـــاتی در سرزمین های اشغالی می شود . آیــا صرف توسعه صلح و رفاه مردم می شود ؟ یا صرف جنگ با فلسطینی ها و تجاوز به همسایگان ؟ آیا وجود زرادخانه های اتمی در اسرائیل برای دفاع از بازماندگان هلوکاست است یا یک تهدید دائمی علیه ملتهای منطقه و ابزاری در جهت زورگویی و اشغالگری و احیانا حمایت از منافع برخی باندهای قدرت درغرب ؟
متاسفانه نفوذ صهیونیستها در اقتصاد ، در رسانه ها و در بعضی از مراکز قدرت سیاسی ، مصالح بسیاری از مردم اروپا را به مخاطره افکنده و فرصتهای زیادی را از دست آنان ربوده است . بهانه اصلی چنین رویکرد باج خواهانه ای هلوکاست است .
در صورتی که این تحمیل 60 ساله اتفاق نمی افتاد ، بعضی از کشورهای اروپایی امروز چه منزلتی داشتند و چه نقشی در جهان ایفا می کردند ؟
فکر می کنم من و شما در این امر هم عقیده باشیم که شکوفایی و ایفای نقش ملتها رابطه مستقیم با آزادگی و احساس غرور آنان دارد .
خوشبختانه با همه فشارها و محدودیتها ، ملت بزرگ آلمان قدمهای بلندی در راه پیشرفت و تعالی برداشته است و امروز یکی از قطبهای اقتصادی اروپاست و تلاش می کند نقش موثرتری را در تعاملات بین المللی ایفا نماید . اما تصور کنید اگر این وضع وجود نداشت و دولتهای حاکم به باج خواهی صهیونیستها نـــه می گفتند و از بزرگترین دشمن بشریت حمایت نمی کردند ، امروز آلمــان در چه مرتبه ای از حیثیت نزد آزادگان و مسلمانان جهان و مردم اروپا و تاثیر گذاری در صلح و آرامش جهانی قرار داشت .
متاسفم بگویم اروپا نقش خود را در تعاملات جهانی تــا حد زیادی از دست داده است و در حوادث بزرگ نتوانسته است با اتکاء به خود مشکلات را حل کند. و البته این هم قابل درک است که قدرتهای بزرگ خارج از قاره در پی آنند که ثابت کنند اروپــا نمی تواند به خود متکی بـــاشد و القاء می کنند تا کمک و مداخله آنها نباشد اروپائیان نمی توانند کاری انجام دهند .
ملت ما نیز پس از جنگ دوم جهانی از مداخلات برخی فاتحین این جنگ رنج برده است .
طی سالهای طولانی آنان در همه امور ما مداخله می کردند و نمی خواستند ملت ما قله های پیشرفت و تکامل را فتح نماید . آنان به منابع عظیم ثروت ملت ما از جمله انرژی چشم دوخته بودند و برای حفظ منافع خود دولت قانونی وقت را سرنگون و از رژیم دیکتاتوری تا آخر حمایت کردند و بعد از آن در جریان جنگ تحمیلی صدام علیه ما از صدام حمایت کردند و هیچ مرز انسانی را در این حمایت رعایت نکردند . ملت ما درد و رنج ناشی ا زمداخلات کسانیکه امروز فریاد حقوق بشر را سر می دهند چشیده است و هنوز عده زیادی از مردم ما هستند که از جراحات دوران جنگ رنج می برند .
اکثر این تجاوزها از جانب کسانی است که بعد از جنگ جهانی دوم خود را پیروز جنگ دانسته و به خود اجازه داده اند به هر اقدامی دست بزنند و متاسفانه بعد از پایان جنگ سرد خودخواهی ها و توسعه طلبی های قدرتهای مزبور بیشتر شده است .
ما فکر می کنیم هنوز بخش مهمی از مردم جهان و حتی سازمانهای بین المللی تحت تاثیر اخلاق و رفتار فاتحین جنگ دوم هستند .
در مجمع عمومی سازمان ملل مواضع ملت ودولت جمهوری اسلامی ایران را توضیح دادم . آیا مناسبات موجود نظیر قواعد حاکم بر شورای امنیت و حق وتو امری عادلانه است . آیا وقت آن نرسیده است با همکاری دولتهای مستقل این مناسبات که به هیچوجه مورد قبول وجدان جمعی ملتهای جهان نیست و مخالف عقل و فطرت انسانی است ، تغییر یابد؟ و یا حداقل برای اینکه به عدالت نزدیکتر شد مجموعه هــای دیگری هم از ملتهــای عالم از حق وتــو بهره مند شوند .

جناب صدر اعظم

شما با درد و رنجهای موجود در جهان آشنا هستید . امروز درد و رنج مردم عراق از اشغال ، ناامنی و ترورها ی روزمره درد و رنج همه بشریت است . مداخلات بی وقفه بعضی کشورهای زورگو در امور داخلی کشورها ، مخالفت با حقوق مسلم و قانونی ملتها در دسترسی به فنآوریهای برتر ، تهدید دائمی با اتکاء به زرادخانه های شیمیایی و اتمی و سلاحهای کشتار جمعی ، مخالفت با دولتها ی مردمی در امریکای لاتین ، حمایت از حکومتهای کودتا و دیکتاتوری ، بی توجهی به ملتهای افریقا و سوء استفاده از خلاء قدرت و غارت منابع ملی آنان از مشکلات امروز جهان معاصر است . اینجانب در نامه ی به رئیس جمهور امریکا آقای بوش فهرست بلندی از مشکلات عصر حاضر را برشمرده ام .

عالیجناب سرکار خانم مرکل

ریشه این نابسامانیها چیست ؟ و تا کی می تواند ادامه یابد ؟ آیا فکر نمیکنید ریشه اصلی این نابسامانیهـــا دوری بعضی از حاکمــــان و قدرتها از تعلیمات انبیــاء الهی ، تعلیمــات حضرت ابراهیم ، حضرت موسی و حضرت عیسی (علیـهم السلام ) و پیـــامبر خـــاتم حضرت محمد (ص) است ؟
در همه ادیان الهی که ما و شما بدان معتقد هستیم این آموزه ها وجود دارد :
- خداوند خالق و پروردگار همه است . او انسانها را آزاد خلق کرده است و اجازه نداده است بنده کس دیگری غیر از او باشند .
- او امر کرده است فقط او را بپرستند و از زورگویان و ظالمان برحذر باشند .
- اوامر به تقوی ، نیکی و خدمت به بندگان خدا ، مهربانی و دفاع از مظلومان و مبارزه با ستمگران کرده است .
- خداوند به انسانها کرامت بخشیده است و ذلت را برای آنان نمی پسندد .
- او پیامبرانش را با دلایل روشن و کتاب و میزان فرستاده است و از بندگان خود خواسته است در اقامه عدل بپاخیزند .
بر اساس همین مبانی مشترک ما معتقدیم ؛
- صلح و آرامش واقعی فقط بر پایه خداپرستی و عدالت میتواند در جهان مستقر و پایدار شود .
- صلح و آرامش و کرامت انسانی حق همه ملتهاست .
- تلاش در جهت پیشرفت و تعالی و تامین زندگی توام با معنویت ، محبت و رفاه از حقوق همه مردم است .
ما و شما می توانیم با اتکاء به این مبانی که مبانی مشترک همه ادیان الهی است پایه گذار حرکتی نو در تحقق این آرمانهای بلند بشری باشیم .
ملت ما بدین مبانی معتقد و متعهد است . تاریخ نشان می دهد ملت ایران اهل تجاوز و ظلم به هیچ کشور و ملتی نیستند و در عین حال اجازه هم نمی دهد کسی به او ظلم و تجاوز کند . تجربه 8 سال جنگ تحمیلی جلوی چشم همه مردم جهان است .
فکر می کنم ما و شمــا هر دو مورد ظلم واقع شده ایـم . آنــان حقوق شما را رعــایت نمی کنند و می خواهند ما هم از حقوق خود دست برداریم .
خوشبختانه شنیده ام جنابعالی هم از صراحت سخن برخوردارید و با تشنج و جنگ افروزی مخالفید .

جناب صدر اعظم

فطرتهای خداخواهی و عدالتخواهی مردم جهان بیدار شده است .
گرایش به توحید و خداپرستی رو به تزاید است .
مردم ظلم ، تحقیر و ضایع شدن حقوق خود را برنخواهند تافت .
شرایط امروز جهان با دیروز متفاوت است . برخوردها و استانداردهای چندگانه در مناسبات پایدار نخواهند ماند .
ایران و آلمان می توانند با تکیه بر دیدگاههای متعالی و بلند در کنار یکدیگر نقش مهمتری در صحنه بین المللی ایفا کنند .
این همکاریها میتواند نقش اروپا در صحنه بین المللی را نیز ارتقاء بخشد و الگویی از همکاری و همراهی دو ملت و دو دولت ارائه نماید .
بدون تردید همکاری دو ملت صلح طلب ، قدرتمند و با فرهنگ آلمان و ایران به نفع اروپا است . ما باید به ناهنجاریهای موجود در تعاملات بین المللی ، تعاملاتی که تعاملات پیروزمندان و شکست خوردگان در جنگ دوم جهانی است خاتمه دهیم . در این مسیر ملتها و تعداد زیادی از دولتها نیز همراه ما خواهند بود .
ما باید سایه سنگین جنگ جهانی دوم را محو کنیم و به جامعه بین المللی برای گسترش امنیت ، آزادی و احساس آرامش کمک کنیم .
مردم آلمان و ایران دو ملت بزرگ ، تمدن ساز ، با فرهنگ غنی و پیشرو در علم ، ادب و هنر و فلسفه بوده اند . مردم هر دو کشور خداپرست و پیرو آئین پیامبران الهی هستند و دارای ســابقه طولانی در مراودات علــمی و فرهنگی و تجـــاری و علائق ارزشمنــد می باشند .
تردید ندارم با همکــاری و همراهی دو دولت و با پشتیبــانی ملتهای بزرگ دو کشور می توان قدمهای بزرگی در رفع نابسامانیهای موجود جهانی برداشت .
اساس مقابله با نابسامانیهای موجود و مقابله با حق کشی ها و تحقیر ها و دفاع از حقوق ملتها ، تصمیمات شجاعانه است .
تا آنجا که من با ملت آلمان آشنا هستم آنان در این مسیر حرکت می کنند و خواهان احیای اقتدار و عزت خود به نفع صلح و آرامش جهانی هستند . ملت ما نیز دارای چنین روحیه ای است .
ما به کمک یکدیگر خواهیم توانست بعضی قدرتها را متقاعد کنیم که احترام به ملتها و رعایت حقوق آنان به نفع همه است . دو ملت و دو دولت ما و شما در کنار یکدیگر خواهند توانست نقش اساسی در تامین صلح و امنیت و پیشرفت و کرامت انسانی در مقیاس دو کشور و مقیاس بین المللی ایفا نمایند .
در پایان موفقیت جنابعالی ، دولت و ملت آلمان را از خداوند بزرگ مسئلت دارم .

والسلام علی من اتبع الهدی
محمود احمدی نژاد

متن کامل نامه رئیس جمهوری اسلامی ایران به رئیس جمهوری آمریکا
 

بسم الله الرحمن الرحیم


 
جناب آقای جرج . دبلیو . بوش - رئیس جمهوری ایالات متحده آمریکا


مدتی در این اندیشه بودم چگونه می توان تناقضات غیر قابل انکار موجود در صحنه بین المللی را که مدام مورد بحث محافل مردمی بخصوص مجامع سیاسی و دانشجویی است توجیه کرد . سئوالات زیادی در این مورد بی جواب مانده است لذا تصمیم گرفتم شمه ای از این تناقضات و سئوالات را مطرح کنم ، شاید فرصتی برای تصحیح آنها فراهم آید .
آیا می شود ؛ پیرو حضرت مسیح (ع) پیامبر بزرگ الهی بود ،
خود را متعهد به حقوق بشر دانست ،
لیبرالیسم را الگوی تمدنی معرفی کرد،
با گسترش سلاحهای هسته ای و کشتار جمعی اعلام مخالفت نمود،
مبارزه با تروریسم را شعار خود قرار داد ،
و در نهایت ؛
برای تشکیل جامعه واحــد جهانی تلاش کرد . جـامعه ای که قرار است حضرت مسیح (ع) و صالحان زمین در آن حکومت کنند .
اما در عین حال ؛
کشورها مورد تعرض قرار گیرند . جان و حیثیت و هستی افراد از ارزش ساقط شود و مثلا فقط با احتمال حضور چند مجرم در یک روستا ، یا شهر و یا کاروان ، تمام آن روستا یا شهر و یا کاروان به آتش کشیده شود .
یا بــا احتمال وجود سلاحهای کشتـار جمعی در یک کشور ، آن کشور تصرف شود . حدود صد هزار نفر از جمعیت آن کشته شوند ، منابع آب و کشاورزی و صنعت آن منهدم گردد و نزدیک به 000/180 نفر نیروی نظامی در آن مستقر گردد.
حریم مقدس خانه های شهروندان شکسته گرددو شاید بیش از 50 سال یک کشور به عقب برگردانده شود . با چه هزینه ای ؟ با صرف صدها میلیارد دلار از خزانه یک کشور و بعضی کشورهای دیگر و با اعزام دهها هزار از جوانان به عنوان سربازان نیروی مهاجم ، قرار دادن آنان در معرض کشتار و دور کردن آنان از خانواده های خود ، آلوده کردن دست آنان به خون دیگران و اعمال فشارهای روحی و روانی به آنان به نحوی که هر روز تعدادی از آنان خودکشی کنند و وقتی به کشور خود برمی گردند رنجور و افسرده باشند و با امراض گوناگون سر و کار داشته باشند . تعدادی نیز کشته شده و جنازه های آنان تحویل خانواده های آنان گردد.
به بهانه وجود سلاحهای کشتار جمعی این تراژدی بزرگ برای مردم کشور اشغال شده و مردم کشور اشغال کننده اتفاق می افتد ، بعد معلوم می شود سلاح کشتار جمعی وجود نداشته است .
البته صدام یک دیکتـاتور جنایتکار بود . اما قصد از جنگ نه سرنگونی او بلکه حذف سلاحهای کشتار جمعی اعلام شده بود . صدام در این مسیر سرنگون شد و مردم منطقه از این سرنگونی ابراز رضایت کردند . صدام در تمام طول جنگ تحمیلی علیه ایران مورد حمایت غرب بود .

آقای رئیس جمهور

شایــد بدانید من یک معلم هستـم . دانشجویان می پرسنــد این اقدامات را چگونه می توان با ارزشهای صدر این کلام من جمله تعهد به آئین حضرت مسیح (ع) پیامبر صلح و رحمت تطبیق داد ؟
متهمانی در گوانتانامو در بند هستنـد که محاکمه نمی شوند . به وکیل دسترسی ندارند . خانواده های آنان نمی توانند آنان را ببیننـد و در خارج از کشور خـــــود نگهداری می شوند و هیچ نظارت بین المللی بر آنان نیست . معلوم نیست اینها زندانی هستند . اسیر جنگی اند ، متهم اند و یا محکوم ؟
بازرسان اتحادیــه اروپایی تاییـد کرده اند که زندانهای مخفی در اروپا هم وجود دارد . من نتوانستم ربودن افراد و نگه داشتن آنان را در زندانهای مخفی با هیچیک از نظامهای قضایی دنیا تطبیق دهم و نفهمیدم که این اقدامات با کدامیک از ارزشهای صدر این مقال تطابق دارد . با تعلیمـات حضرت مسیح (ع) یا حقوق بشر یا ارزشهای لیبرالیسم .
جوانان ، دانشجویان و مردم در مورد پدیده اسرائیل سئوالات زیادی دارند . حتما بعضی از آنها را شنیده اید .
در طول تاریخ کشورهای زیادی اشغال شده اند اما از پدیده های نوظهور عصر ما ، تاسیس یک کشور جدید با مردمانی جدید است .
دانشجویان می گویند 60 سال پیش چنین کشوری وجود نداشت . اسناد و کره جغرافیایی قدیمی را نشان می دهند و می گویند هر چه جستجو می کنیم کشوری به نام اسرائیل نمی بینیم .
مجبورم آنان را راهنمایی کنم تاریخ جنگ جهانی اول و دوم را مطالعه کنند. یکبار یکی از دانشجویان گفت در طول جنگ جهانی دوم که دهها میلیون نفر در آن کشته شدند ، اخبار جنگ به سرعت از جانب متخاصمین منتشر می شد و هر کدام پیروزی های خود و شکستهای طرف مقابل را اعلام می کردند. بعد از جنگ ادعا شد که شش میلیون یهودی کشتــه شده اند . شش میلیون نفر که با حداقل دو میلیون خــانواده نسبت داشتـه اند .
فرض کنیم این خبر صحیح باشد آیا نتیجه منطقی آن می تواند تاسیس کشور اسرائیل در منطقه خاورمیانه و یا حمایت از آن باشد ؟ این پدیده چگونه تحلیل و تفسیر می شود ؟

آقای رئیس جمهور

حتما می دانید اسرائیل با چه هزینه ها و پیامدهایی تاسیس شد :
- با کشته شدن هزاران نفر
- با آواره شدن چند میلیون نفر از بومیان منطقه
- با تخریب صدها هزار هکتار از مزارع و باغات زیتون و با تخریب شهرها و آبادیها
این تراژدی منحصر به زمان تاسیس نیست ، متاسفانه 60 سال است که ادامه دارد .
رژیمی تاسیس شده است که حتی به بچه ها رحم نمی کند ، خانه ها را بر سر مردم خراب می کند ، برنامه ترور شخصیتهای فلسطینی را از قبل اعلام می کند و هزاران فلسطینی را در زندانهـا نگهداری می کنـد . چنین پدیـده ای در قرون اخیر کم نظیر یـا بی نظیر است .
سئوال بـزرگ دیگر بسیاری از مردم این است که چرا چنین رژیمی مورد حمایت است ؟
آیا حمــایت از چنیــن رژیمی حمایت از تعلیمات حضرت مسیح (ع) یا حضرت موسی (ع) و یا منطبق بر ارزشهای لیبرالیستی است .
و آیا واگذار نمودن حق تعیین سرنوشت تمام سرزمین فلسطین به صاحبان اصلی آن که در داخل و خارج فلسطین هستند ، اعم از مسلمانان و یهودیان و مسیحیان ، با اصول دموکراسی و حقوق بشر و تعلیمات انبیاء منافات دارد ؟
اگر منافات ندارد چرا با همه پرسی مخالفت می شود ؟
دولت فلسطینی اخیراً با انتخاب مردم فلسطین روی کا ر آمد . همه ناظران بیطرف تایید می کنند این دولت منتخب مردم است . با ناباوری دولت منتخب را تحت فشار قرار دادند و به او گفته شد باید رژیم اسرائیل را به رسمیت بشناسد و دست از مقاومت بردارد و برنامه های دولت قبل را تعقیب نماید .
اگر دولت فعلی فلسطینی چنین سیاستهایی را از قبل اعلام کرده بود آیا مردم فلسطین آن را انتخاب می کردند . آیا این نوع موضعگیری در مقابل دولت فلسطینی قابل تطبیق با ارزشهای پیش گفته است ؟ همچنین مردم می پرسند چرا هر قطعنامه ای که در شورای امنیت علیه رژیم صهیونیستی مطرح می گــردد وتو می شود ؟

آقای رئیس جمهور

می دانید با مردم زندگی می کنم و دائم با آنان در تماس هستم بسیاری از مردم خاورمیانه به نحوی با من تماس می گیرند . آنان اینگونه سیاستهای چندگانه را با هیچ منطقی سازگار نمی دانند.
شواهد نشان می دهد عموم مردم منطقه ، هر روز نسبت به سیاستهای اعمال شده عصبانی تر می شوند.
قصد من طرح سئوالات فراوان نیست امــا می خواهم به چند نکته دیگر هم اشاره کنم .
چرا در منطقه خاورمیانه هر پیشرفتی در علم و فن آوری ، تهدیدی علیه رژیم صهیونیستی تعبیر و تبلیغ می شود ؟ آیا تلاش علمی و تحقیقاتی از حقوق اولیه ملتها نیست ؟
شما احتمالا با تاریخ آشنایی دارید . غیر از قرون وسطی در چه مقطع تاریخی و در کجای عالم پیشرفت علمی و فنی یک جرم تلقی شده است ؟ آیا فرض احتمال استفاده از علوم در مقــاصد نظامی می تواند دلیلی بر مخالفت با علم و فن بــاشد . اگر چنین نتیجه گیری صحیح باشد پس باید با همه علوم مخالفت شود ، حتی با فیزیک ، شیمی ، ریاضیات ، علوم پزشکی ، مهندسی و ...
در قضیه عراق دروغی گفته شد . نتیجه آن چه بود ؟ من تردیدی ندارم که در تمام جوامع بشری دروغ امر ناپسندی است و جنابعالی هم دوست ندارید کسی به شما دروغ بگوید.

آقای رئیس جمهور

آیا ملتهای مختلف در امریکای لاتین حق دارند بپرسند چرا با حکومتهای منتخب آنان در این قاره مخالفت و در مقابل از کودتاگران حمایت می شود. چرا سایه تهدید دائمی بالای سر آنان است ؟
مردم افریقا مردمی پرتلاش ، خلاق و با استعداد هستند . آنان می توانند نقش مهم و ارزنده ای در تامین نیازها و پیشرفت مادی و معنوی جامعه بشری ایفا کنند . فقر و تنگدستی در بخش بزرگی از افریقا مانع چنین نقشی است . آیا آنان حق دارند بپرسند
چرا ثروت عظیم و معادن آنان به یغما برده می شود در حالیکه خود آنان بیش از دیگران نیازمند آن هستند .
آیا چنین اقداماتی با تعلیمات حضرت مسیح و با حقوق بشر منطبق است ؟
ملت شجاع و مومن ایران هم سئوالات زیادی دارند . از جمله ؛ انجام کودتای 28 مرداد در پنجاه و دو سال پیش و سرنگونی دولت قانونی وقت ، مقابله با انقلاب اسلامی و تبدیل سفارت به ستاد حمایت از مخالفین جمهوری اسلامی مستند به هزاران برگ سند ، حمایت از صدام در جنگ علیه ایران ، سرنگون کردن هواپیمای مسافربری ایران ، توقیف اموال ملت ایران ، تهدیدات روز افزون و ابراز ناراحتی و عصبانیت از پیشرفت علمی و هسته ای ملت ایران ، در حالی که تمام ایرانیان به خاطر پیشرفت کشورشان شادند و جشن و سرور برپا کردنــد ، و موارد متعددی از ایـن دست که از شرح آن در این نامه می گذرم .

آقای رئیس جمهور

واقعه 11 سپتامبر واقعه هولناکی بود . کشتن بیگناهان در همه جای دنیا تاسف بار و دردناک است . دولت ما همان موقع با اعلام تنفر از مسببین چنین وقایعی به بازماندگان حادثه تسلیت گفت و اظهار همدردی کرد.
همه دولتها موظفند از جان و مال و آبروی شهروندان خود محافظت کنند . آن طور که گفته می شود دولت شما برخوردار از سیستم های امنیتی و حفاظتی و اطلاعاتی گسترده ای است . حتـی مخالفین خود را در خارج از مـرزها شکـــار می کند . عملیات 11 سپتامبر عملیات ساده ای نبود . آیا طراحی و اجرای عملیات بدون هماهنگی با سیستمهای اطلاعاتی و امنیتی و یـا نفوذ گستـــرده در آن مـی توانست امکان پذیر باشد ؟ البته این یک احتمال عقلایی است . چرا ابعاد این موضوع تا کنون مخفی مانده است ؟ چرا توضیح داده نمی شود چه کسانی در این حادثه کوتاهی کرده اند ؟ و چــرا مسببین و مقصرین معرفی و محــاکمه نمـی شوند؟


آقای رئیس جمهور

از وظایف همه دولتها ایجاد امنیت و آرامش برای شهروندان است . مردم کشور شما و کشورهای همجوارِ نقاطِ بحرانی جهان چندین سال است احساس امنیت روانی ندارند.
بعد از حادثه سپتامبر به جای التیام روانی و آلام آسیب دیدگان و شهروندان امریکایی که به شدت تحت تاثیر حادثه بودند ، برخی رسانه های غربی جو ناامنی را دامن زدند و بطور مداوم از احتمال حملات تروریستی سخن گفتند و مردم را در ترس و وحشت نگه داشتند . آیا این خدمت به مردم امریکاست ؟ آیا خسارت ناشی از ترس و وحشت قابل محاسبه است ؟
تصور کنید ، شهروندان امریکایی در همه جا احتمال حمله را می دادند . در خیابانها ، درمحل کار و د رخانه احساس ناامنی می کردند . این وضعیت را چه کسی می پسندد؟ چرا رسانــه ها به جای القای آرامش و امنیت ، نا امنی را القا می کردند.
برخی معتقدند این تبلیغات برای زمینه سازی و توجیه حمله به افغانستان بوده است . در همینجا باید اشاره ای به رسانه ها بشود.
در منشورهای رسانه ای ، اطلاع رسانی درست و حفظ امانت در انتشار خبر ، یک اصل انسانی و پذیرفته شده است . مایلــم تاسف عمیق خود را از عدم تعهد برخی رسانه های غربی به چنین اصلی اعلام کنم . بهانه اصلی در حمله به عراق وجود سلاحهای کشتار جمعی بود . آن قدر این موضوع تکرار شد تا مردم باور کنند و زمینه حمله به عراق نیز فراهم شود . آیا در فضای ساختگی و دروغ ، حقیقت گم نمی شود؟
و آیا گم شدن حقیقت با معیارهای پیش گفته سازگار است ؟
و آیا حقیقت ، نزد خدا هم گم می شود ؟

آقای رئیس جمهور

در همه کشورها مردم هستند که هزینه دولتها را می پردازند تا دولتها به آنان خدمت کنند .
سئوال این است که صدها میلیارد دلار هزینه های سالیانه لشکر کشی به عراق چه دست آوردی برای مردم داشته است ؟
جنابعالی اطلاع دارید در بعضی از ایـالات کشور شما مردم در فقر و تنگدستی هستند . هزاران نفر بی خانمان زندگی می کنند . بیکاری معضل بزرگی است و این مشکلات کم و بیش در سایر کشورها هم هست .
آیا در چنین شرایطی آن حجم عظیم لشکر کشی و آن هزینه های هنگفت از خزانه مردم توجیه پذیر است و با اصول پیش گفته تطابق دارد ؟

آقای رئیس جمهور

آنچه گفتـه شد بخشی از دردهای امروز مردم جهان ، منطقه ما و مردم شماست . اما کلام اصلی من که شما حداقل بخشی از آن را تصدیق خواهید کرد این است که : حاکمان دوران معینی دارند و پایدار نیستند ، اما نام و یاد آنان درتاریخ خواهد ماند و در آینده های نزدیک و دور دائم در معرض قضاوت خواهند بود. مردم خواهند گفت ، در دوران ما چه گذشته است .
آیا برای مردم امنیت ، رفاه و آسایش آورده ایم یا نا امنی و بیکاری .
آیا می خواستیم عدالت بر پا کنیم یا فقط از گروههای خاصی حمایت کردیم و به قیمت فقر و تنگدستی عده زیادی از مردم ، عده اندکی را به ثروت و مقام رساندیم و رضایت آنان را بر رضایت خدا و مردم ترجیح دادیم .
آیا ا زحقوق مردم و محرومین دفاع کردیم یا آنانرا نادیده گرفتیم .
آیا ازحقوق انسانها در سراسر جهان دفاع کردیم یا اینکه با تحمیل جنگ و دخالتهای غیر قانونی در امور کشورها و با ایجاد زندانهای مخوف عده ای را به بند کشیدیم .
آیا امنیت و صلح را برای جهان رقم زدیم یا سایه تهدید و زور را در جهان گسترانیدیم .
آیـا به ملت خود و سایر مردم جهان راست گفتیم یا اینکه حقایق را وارونه جلوه دادیم . آیا طرفـدار مردم بودیم یا طرفدار اشغالگران و ستمگران . آیا درحکومت ما منطق ، عقل ، اخلاق ، صلح ، عمل به تعهدات ، گسترش عدالت ، خدمت به مردم ، رفاه و پیشرفت ، حفظ کـــرامت انسانی مورد توجه بود یا زور اسلحـه ، تهدید ، نــاامنی ، بـی توجهی به مردم ، عقب انداختن پیشرفت و تعالی ملتها و پایمال کردن حقوق انسانها .
و بالاخره خواهند گفت آیا به آنچه سوگند یاد کردیم ، در خدمت به مردم که وظیفه و تعهد اصلی ماست و به آئین پیامبران پایبند بودیم یا خیر؟

آقای رئیس جمهور

- تا کی جهان می تواند چنین وضعیتی را تحمل کند . با این روند ، جهان به چه سمتی خواهد رفت ؟
- تـا کی مردم جهان باید خســارت تصمیمات نادرست برخی حاکمان را بدهند ؟
- تا کی باید سایه نا امنی ناشی از انباشت سلاحهای کشتار جمعی بر مردم جهان سایه افکند ؟
- تا کــی باید خون کودکان و زنـان و مردان بر سنـگ فرش خیابانها و کوچه ها بریزد و خانه های مردم بر سر آنان خراب شود ؟
آیا جنابعالی از وضعیت امروز جهان راضی هستید ؟
و آیا فکر می کنید سیاستهای جاری می تواند ادامه یابد؟
آیا اگر به جای صدها میلیارد دلار مخارج امنیتی ، نظامی و لشگر کشی این ارقام صرف سرمایه گذاری و کمک به کشورهای ضعیف ، توسعه بهداشت و مبارزه با امراض مختلف ، آموزش و بالا بردن توانمندیهای فکری و جسمی ، کمک به آسیب دیدگان ناشی از بلایای طبیعی ، ایجــاد اشتغال و تولید ، آبادانی و رفع فقر و محرومیت ، و صرف ایجاد صلـح ، رفع اختلافات بین کشورها ، خاموش کــردن جنگهای قومی و نژادی و ... می شد ، امروز جهان در چه موقعیتی بود ؟ و آیا دولت و مردم شما نیز احساس غرور و سربلندی نمی کردند؟
آیا موقعیت سیاسی و اقتصادی دولت شما و مردم مستحکمتر نبود؟
با کمال تاسف می گویم آیا نفرت فزاینده امروز مردم جهان نسبت به دولت امریکا وجود داشت ؟
آقای رئیس جمهور قصد آزردن خاطر کسی را ندارم .
آیا اگر امروز حضرت ابراهیم ، اسحق ، یعقوب ، اسماعیل ، یوسف و یا حضرت عیسی (علیهم السلام ) حضور داشتند در مورد این رفتارها چه قضاوتی داشتند؟ آیا در جهان موعود که عدالت سرتاسر آن را فراخواهد گرفت و حضرت عیسی مسیـح (ع) حضور خواهنـد یافت به ما نقشی خواهنـد داد ؟ و آیا ما را خواهند پذیرفت ؟ سئوال کلیدی من این است ؛ آیا راه بهتری برای تعامل با ملتها و جهان وجود ندارد ؟
امــروز در جهان صدهــا میلیون نفر مسیحی و صدها میلیون نفر مسلمان و میلیون ها نفر پیرو آئین حضرت موسی (ع) هستند . همه ادیان الهی در یک کلام شریک هستند و آن کلمه توحید است ، یعنی اعتقاد به خدای یگانه ای که جز او خدایی در جهان نیست . قرآن کــریم بر این کلام مشتـــرک تاکید دارد و همــه پیروان ادیان الهی را دعوت می کند و می فرماید :

" بگو ای اهل کتاب بیائید به سوی کلمه ای که پذیرفته ما و شماست . آنکه جز خدای را نپرستیم و هیچ چیز را شریک او قرار ندهیم و بعضی از ما بعض دیگر را سوای خدا به پرستش و ربوبیت نگیرد" (قرآن مجید - سوره آل عمران آیه 63)

آقای رئیس جمهور

بر اساس کلام الهی همه ما به پرستش خدای یگانه و تبعیت از رسولان الهی دعوت شده ایم .
(( پرستش خداوندیکه فوق همه قدرتهای عالم است و بر هر کاری تواناست. )) ((خداوندی که دانای پنهان و آشکار و گذشته و آینده است و میداند در قلب بندگانش چه می گذرد و اعمال آنانرا ثبت می کند.))
((خداوندی که مالک آسمان ها و زمین است و همه عالم عرصه پادشاهی اوست.)) ((تدبیـر همه عالم به دست اوست و به بندگان وعده مغفرت و بخشش گناهــان مـی دهد .)) ، ((او یار مظلومان و دشمن ستمگران است.)) ، ((رحمن و رحیم است. )) ، ((پشتیبان مومنان است و آنانرا از ظلمت به نور هدایت می کند.)) ، ((ناظر اعمال بندگان است. )) ، ((بندگان را به ایمان و عمل صالح دعوت می کند و از آنان می خواهد که در مسیر حق قدم بردارند و دراین مسیر استوار باشند. )) ، ((بندگان را به اطاعت رسولانش دعوت می کند و بر اعمال آنان شاهد و ناظر است)) و ((پایان بــد را متعلق به کسـانی می داند که فقط حیات این جهانی را انتخاب کنند و از امر او سرپیچی کنند و به بندگان او ظلم روا دارند .))
((و پایان نیکو و بهشت جاوید را از آن بندگانی می داند که از عظمت و مقام او بترسند و از هوای نفس خویش پیروی نکنند. ))

ما معتقدیم بازگشت به آئین انبیاء الهی تنها راه سعادت و نجات است . شنیده ام جنابعالی به آئین مسیح (ع) گرایش دارید و به وعده الهی حکومت صالحان در زمین اعتقاد دارید .
ما نیز حضرت عیسی مسیح (ع) را از پیامبران بزرگ الهی می دانیم که در قرآن بارها از ایشان تجلیــل شده است و این کلام از حضرت مسیح (ع) نقل شده است :

" و ان الله ربی و ربکم فـاعبدوه هـذا صراط مستقیم " پــروردگار من و شما الله است . پس او را بپرستید و صــراط مستقیم الهی همین است . (قرآن مجید - سوره مریم آیه 36 )

بندگی و اطاعت خداوند شعار همه پیامبران الهی است .
خدای همه مردمان در اروپا ، آسیا ، افریقا ، امریکا و اقیانوسیه و همه عالم یکی است او خدایی است که هدایت و عزت همه بندگان خود را می خواهد و به انسانها کرامت بخشیده است .
و در کلام الهی است که ((خداوند قادر متعال پیامبران را با معجزات و نشانه های آشکار برای هدایت مردم فرستاده تا آیات الهی را به آنان نشان دهند و آنان را از گناه و آلودگیها پاک کنند. و کتاب و میزان را فرستاد تا مردم عدالت را بر پا کنند و از طغیانگران بپرهیزند . ))
همه این آیات به نحوی در کتاب مقدس نیز آمده است . پیامبران الهی وعده داده اند که : روزی بر پا خواهد شد که همه انسانها در پیشگاه خداوند متعال حاضر خواهند شد تا به اعمال آنان رسیدگی شود . نیکوکاران به بهشت رهنمون خواهند شد و بدکاران به عذاب الهی دچار می شوند . فکر می کنم هر دوی ما به چنین روزی اعتقاد داریم .
اما محاسبه اعمال حاکمان آسان نخواهد بود . زیرا ما باید پاسخگوی ملت خود و همه کسانی باشیم که اعمال ما به نحوی در زندگی آنان موثر بوده است .

پیامبران ، صلح و آرامش را بر پایه خداپرستی و عدالت و حفظ کرامت انسانی برای همه بشریت خواسته اند .


آیا اگر همه ما به این مبانی ، یعنی توحید و خداپرستی ، عدالت و حفظ کرامت و عزت انسانی و اعتقاد به روز واپسین معتقد و متعهد شویم ، نمی توان بر مشکلات امروز جهان که نتیجه دوری از اطاعت خداوند و آئین پیامبران است فائق شد و بهتر و زیبا تر نقش آفرینی کرد؟
آیا اعتقاد به این مبـانی ، صلح و دوستی و عدالت را گسترش نمی دهد و تضمین نمی کند ؟
آیا مبانی مزبور آئین نوشته یا نا نوشته اکثریت مردم جهان نیست ؟
آیا جنابعالی این دعوت را اجابت نمی کنید ؟ بازگشت حقیقی به آئین پیامبران ، به توحید و عدالت ، به حفظ کرامت انسانی و به اطاعت از خداوند و رسولان او .

جناب آقای رئیس جمهور

نگــاهی به تاریخ نشان می دهد که اگر حکومتها در طریق ظلم و ستــم باشند نمـــی توانند پایدار بمانند . خداوند سرنوشت بشریت را به دست آنان نسپرده است . خداوند جهان و انسانها را رها نکرده است ، چه بسیار وقایعی که بر خلاف خواست و تدبیر حکومتها اتفاق می افتد . وقایع نشان می دهد دست قدرت برتری در کار است که همه امور با اراده او رقم می خورد.

آقای رئیس جمهور

آیا نشانه های تغییر و تحولات در جهان امروز قابل انکار است ؟
آیا اوضاع فعلی جهان با ده سال قبل را می توان مقایسه کرد . تغییرات سریع و بسیار گسترده است .
مردم جهان از وضعیت موجود راضی نیستند و کمتر به وعده ها و اظهارات برخی حاکمان موثر در جهان اعتماد می کنند .
مردم بسیاری از نقاط جهان احساس ناامنی می کنند و با توسعه نا امنی و جنگ مخالفند وسیاستهای چندگانه را نمی پذیرند . مردم نسبت به شکاف موجود بین ثروتمندان و فقرا و کشورهای مرفه و فقیر معترض هستند .
مردم از فساد رو به تزاید ابراز تنفر می کنند .
مردم بسیاری ازکشورها از اینکه بنیانهای فرهنگی آنان در معرض تهاجم است و بنیان خانواده ها از هم می پــاشد و از اینکه مهر و محبت ها کم شده است ناراحتند .
مردم جهان به سازمانهای بین المللی خوشبین نیستند زیرا حقوق آنان توسط این سازمانها استیفا نمی شود.
لیبرالیسم و دموکراسی غربی نتوانسته اند بشر را به آرمانهای خود نزدیک کنند و امروز دو مفهوم شکست خورده اند . ژرف اندیشان و عقلای عالم صدای فرو ریختن اندیشه و نظامات لیبرال دموکراسی را به وضوح می شوند. امروز توجه مردم جهان به سوی یک کانون اصلی ، رو به افزایش است و آن کانون ، خداوند یگانه است و صد البته مردم با خداپرستی و تمسک به آئین پیامبران بر مشکلات خود پیروز خواهند شد . سئوال جدی من این است آیا شما نمی خواهید آنان را همراهی کنید .

آقای رئیس جمهور

ما چه بخواهیم و چه نخواهیم ، جهان به سمت خداپرستی و عدالت به پیش می رود و اراده خدا بر همه چیز غلبه خواهد کرد . والسلام علی من اتبع الهدی
محمود احمدی نژاد
رئیس جمهوری اسلامی ایران



تهران هجدهم اردیبهشت ماه سال هزار و سیصد و هشتاد و پنج هجری شمسی


این یادداشت را نیز به نظرات درباره سیاست های ایران در قبال آمریکا اختصاص میدهیم.